بدیهی است که نفس تقدیر و تجلیل امری پسندیده و مبارک است، بشرط آنکه لوازم و مقدمات آن نیز فراهم شود و در بستری از رضایتمندی و برپایه نوعی وجاهت اجتماعی صورت پذیرد و مهمتر آنکه اساس تقدیر باید ازسوی صنف و اهالی صنعت چاپ باشد،
یکی دو سال پیش بود که روسای اتحادیههای چندگانه صنعت چاپ در مراسم افتتاحیه نمایشگاه بینالمللی چاپ و بستهبندی تهران از خودشان تقدیر و تشکر کرده و لوح سپاس و تندیس نمایشگاه را دست بدست کردند. این موضوع در فاصله کوتاهی به طنزی بین اهالی صنعت چاپ تبدیل شد و تا مدتها نقل محافل چاپی بود تا اخیراً که ریاست محترم اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ نیز (به گواهی خبرگزاریهای مهر وفارس) به تبع سایر روسای اتحادیهها از خود تقدیر و تشکر نموده و لوح سپاسی را نیز به شخص خودشان اهدا کردند.
بدیهی است که نفس تقدیر و تجلیل امری پسندیده و مبارک است، بشرط آنکه لوازم و مقدمات آن نیز فراهم شود و در بستری از رضایتمندی و برپایه نوعی وجاهت اجتماعی صورت پذیرد و مهمتر آنکه اساس تقدیر باید ازسوی صنف و اهالی صنعت چاپ باشد، چه آنکه:
خوشتر آن باشد که سر دلبران – گفته آید در حدیث دیگران
اما بد نیست در این مجال به چرایی موضوع و پدیدۀ خودشیفتگی در بین برخی مدیران تشکلهای صنعت چاپ بپردازیم.
قاعدتاً برای هر نوعی از داوری و امتیازدهی، چه درقالب مسابقه و چه ارزشگذاری برای تقدیر و تجلیل نیاز به شاخص و معیارهای اندازهگیری و تمایز هستیم و اگر چنانچه بهر دلیل این شاخصها مورد تردید قرار گیرند، اساس ارزشگذاری نیز مورد خدشه واقع خواهد شد. سابقه تقدیر از پیشکسوتان صنعت چاپ و همچنین برگزیدگان کارآفرینی در دورههای مختلف جشنواره صنعت چاپ موید این نکته است که تاکنون نیز روال بر همین مبنا بوده و اصول و شاخصهای ارزیابی تعیین و کلیه کاندیداهای پیشنهادی با معیارهای اصلی تطبیق داده شده و از بین آنها برگزیدگانی که بیشترین امتیاز را کسب کرده باشند بعنوان تقدیرشوندگان معرفی میشوند.
نوع دیگری از سپاسگزاری نیز وجود دارد که مختص شخصیتهای فرهیخته و فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور است و اساساً وجوه جامعالاطراف ایشان بگونهای است که هرگونه تردید را در چرایی تقدیر از این شخصیتها از بین میبرد.
در هر صورت آنچه بدیهی است، تقدیر، تشکر و سپاسگزاری در همه جا و همه حال توسط دیگران انجام میشود نه خود ذینفعان!!
اما آنچه موجب نوعی از خودشیفتگی در مدیران تشکلهای صنف چاپ شده ناشی از چند نکتۀ قابل تامل است.
ابتدا اینکه تقدیرشوندگان باید به این واقعیت واقف باشند که: مُشک آنست که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید. بدون شک اهالی صنعت چاپ و دستاندرکاران این حرفۀ فرهنگی آنچنان که باید؛ قدر زحمات خادمان خود را میدانند و در مقاطع مختلف نیز به انحاء گوناگون و با حضور در مراسم و یادبودهای مختلف، مراتب سپاسگزاری خود را به ایشان ابراز نمودهاند. شاهد این مدعا نیز حضور پرشور چاپخانهداران، لیتوگرافان و صحافان در مراسم تقدیر از پیشکسوتان صنعت چاپ در سالهای گذشته است.
اما شاید مدیران محترم اتحادیههای صنف چاپ تصور میکنند، فعالیتها و خدمات شایانی را انجام دادهاند که از چشم فعالان صنف چاپ پوشیده مانده و باید بابت این خدمات از ایشان تقدیر و تشکر شود.
در اینصورت نیز تصور میکنم موجهترین شکل اینست که اولاً شرح خدمات ارزندۀ ایشان طی فرایند اطلاعرسانی مستمر و سالم به مخاطبان منتقل شود و ثانیاً امر تقدیر و تجلیل ازسوی دیگران انجام پذیرد.
بگذارید درمورد همین اتفاق اخیر و خدمات شایان توجه اتحادیه صادرکنندگان ارزیابی مختصری داشته باشیم.
ریاست محترم اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ حتماً باید مورد تقدیر قرار گیرند، اما بابت کدام فعالیتها؟
1- بابت افزایش حجم واردات محصولات چاپی به کشور که به اذعان مدیرکل چاپ و نشر به مرز 60 هزار تن طی 9 ماهه اخیر رسیده است؟
2- بابت عدم موفقیت در صادرات به کشور عراق به بهانۀ حضور داعش؟
3- بابت عدم ارایه حتی یک سطر گزارش درمورد حجم صادرات محصولات چاپی؟
4- بابت عدم فعالیت سایت رسمی اتحادیه و ناقص بودن اطلاعات آن؟
5- بابت برگزاری انتخابات پر از ابهام و بدور از چشم خبرنگاران؟
بدون شک اعضا محترم اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ – که از تعداد و کم و کیف خدماتشان هیچگونه اطلاعی در دست نیست – چنانچه پاسخ بخشی از سوالات فوق را بگیرند، مطمئناً در فرصتی مناسب و بگونهای در شان و درخور خادمان خویش را مورد تفقد و تقدیر قرار خواهند داد.
اما نکته آخر که ذکر آن نیز خالی از لطف نیست اینکه؛ گمان میرود اینگونه مراسم و تقدیر و تشکرها، نوعی از تبلیغات زودهنگام برای کاندیداهای اتحادیه چاپخانهداران تهران باشد که تجربه ثابت کرده است، فعالیتهای اینچنینی تاثیری عکس و منفی در ذهن مخاطبان ایجاد میکند تا تصویری روشن و قابل اعتماد.
بدیهی است ملاک رایدهندگان عملکردها و برنامههاست، نه تقدیرنامهها!