در این مقالهٔ کوتاه به بررسی حقایقی در باره صنعت نشر ایالات متحده میپردازیم که همیشه وجود داشته است اما کمتر در موردشان صحبت شده است. حقایقی که علاوه بر روشن سازی مسائل مختلف در صنعت نشر، میتوانند راهنمای خوبی برای نویسندگان باشند.
۱. فروش کتابها از نوشتن آنها کار سختتری است!
به عنوان مثال، سالانه بیش از ۳۰۰ هزار عنوان کتاب در آمریکا چاپ میشود، در حالی که ۳۰ درصد از مردم در آمریکا سالانه بین یک تا پنج کتاب میخوانند! نوشتن یک کتاب وظیفهٔ نویسنده است، اما فروش آن کاریست طاقت فرسا که تلاش بسیاری را میطلبد.
۲. حساسیت زیادی روی عنوان و همینطور جلد کتابها وجود دارد، در حالیکه تاثیر گذاری عناوین و تصاویر روی جلد هیچگاه اثبات نشده است! یافتن کتاب های مشهور با عناوین و جلدهای جلف و کتاب های محبوب غیر مشهور با عناوین و جلدهای عالی آسان است. متغیرهای زیادی برای جذابیت کتاب وجود دارد. ناشران بیش از آنچه انتظار دارید به عناوین و جلدها توجه میکنند، در صورتی که محتوای کتاب عامل اصلی فروش آن است.
۳. کتابهای معروفی همچون «موبی دیک» و «گتسبی بزرگ» تا سالها بعد از انتشارشان شناخته شده نبودند. انگار کتابها زندگیِ خودشان را دارند و در دنیایی دیگر سیر میکنند، آنها عمری دارند و زمان خاصی که در آن معروف میشوند و از شهرتشان بهره میبرند و بعد از مدتی هم از زبانها میافتند.
۴. کتابهای موفق معمولا توسط کسانی نوشته شدهاند که انگیزهای فراتر از شهرت و یا پول داشتهاند.
۵. نویسندگانی که سریعاً مشهور شدهاند معمولا عاقبت خوبی نداشتهاند و زندگیشان بعد از مدتی خراب شده است.
۶. ناشرین کم کم باید متوجه شوند که نویسندگان، دیگر به آنها نیازی نخواهند داشت و خیلی از کتابهای بزرگ این روزها بدون ناشر مشخصی منتشر و چاپ شدهاند.
۷. بسیاری از نویسندگان افراد تنبلی هستند و زندگیشان همیشه تحت تاثیر این خصیصه بودهاست. کسانی که تن به کار نمیدادهاند و معمولا در خانه ماندن را به بیرون آمدن و فعالیت کردن ترجیح میدادهاند.
۸. تعداد زیادی از ناشرین، مدیران فروش و یا ویراستاران در حقیقت کار خودشان را بلد نیستند و فقط با مجوز و نام خاصی کار میکنند و در حقیقت هیچ سرویسی برای ارائه ندارند.
۹. معمولا ویراستارانی که حرفهای کار میکنند در همکاری با ناشرین متوسط وغیر مشهور بیشتر میدرخشند و کارشان به چشم میآید.
۱۰. بسیاری از ویراستاران خود ویرایش نمیکنند و بیشتر تیمی را مدیریت میکنند و با برنامهریزی دقیق، کتابها را به افراد مختلف میدهند تا کار ویرایش انجام شود.
۱۱. در حقیقت، یافتن مدیر برنامه و یا ناشر مناسب کلید موفقیت نیست، بلکه چاپ کتاب و رساندن آن به مردم عامل اصلی است که به وسیلهٔ آن، کار نویسنده، اگر خوب انجام شده باشد، شناخته خواهد شد.
۱۲. هرکسی میتواند هر فایل pdf را روی آمازون آپلود کند و شروع به فروش آن کند.
۱۳. معمولا کتابهایی که توسط نویسندگان غیر معروف نوشته شدهاند مورد استقبال خوانندگان قرار نمیگیرند.
۱۴. نویسندگانی که ضعیفتر هستند و کارهای خوبی ارائه نمیدهند معمولا معترض سیستم پذیرش ناشراناند و همیشه از ضایع شدن حقشان سخن میگویند.
۱۵. ناشران معمولا با نویسندگان جدید قرار داد خوبی نمیبندند، حتی اگر کتاب فوقالعاده باشد.
۱۶. بیشتر مردم این احساس را دارند که میخواهند و میتوانند نویسنده شوند.
۱۷. در کار نویسندگی، وقفه در کار و حواسپرتیهای گهگدار، بیشتر نشاندهندهٔ عدم تعهد نویسنده است.
۱۸. هر فردی، با کمی احساس مسئولیت و تعهد میتواند یک نویسنده شود.
۱۹. کار ناشران در حقیقت ریسکی بزرگ است که هر سرمایهگذاری حاضر به انجام آن نیست. آنها در حقیقت در حال پرداخت پولی هستند که هیچ تضمینی برای بازگشت آن وجود ندارد.
۲۰. برای یک نویسنده، بهترین تبلیغ کننده دوستان، خانواده و همکاران هستند. معمولا این افراد با پیشنهاد یک کتاب به دیگران باعث معروفتر شدن کتاب و فروش بیشتر آن میگردند.
۲۱. نویسندگانی که به بازخورد خوانندگان کتابهایشان توجه میکنند معمولا موفقتر میشوند.
۲۲. نویسنده باید یاد بگیرد که «نه» بشنود. این حقیقتی تلخ است که متاسفانه کتابهای نویسندگان مدام توسط انتشارات مختلف رد میشود و باید نویسنده پیگیر و مصمم باشد.
۲۳. هیچ راز و یا جادویی وجود ندارد که کتاب شما را پذیرفتنیتر کند و باعث فروش آن شود!
۲۴. یکی از بهترین راهها برای شناخته شدن نویسندگان این است که مرتب به گونهای مطلب یا کتابی نشر دهند. مهم نیست کوتاه باشد یا بلند، مهم نیست کتاب باشد یا یک پست، باید با خوانندگان در ارتباط بود.
۲۵. داشتن یک وبلاگ شخصی و نشر هفتگی مطالب در آن یکی از رموز موفقیت نویسندگان بودهاست.
۲۶. در مورد ایدههای تان تعصبی نباشید، اولاً، کسی قرار نیست ایدهتان را بدزدد و این اتفاق در همکاری با ناشران نمیافتد. ثانیاً، ایدهها ساده اند و این نوشتن یک کتاب بر آن اساس است که دشوار مینماید.
۲۷. نویسندگان باید بازخوردهای مختلفی دربارهٔ ایدهها و کارهایشان از همان ابتدا بگیرند و این کار را به بعد از اتمام کتاب موکول نکنند. این مسأله باعث خواهد شد دید بهتری نسبت به پذیرش کتاب و خوانش آن داشته باشند.
۲۸. نام نویسنده تنها اثری خواهد بود که روی کتاب باقی خواهد ماند. در نتیجه، باید برای ایدههای تان بجنگید و آنها را به کرسی بنشانید. ناشرین با همکاری ویراستاران معمولا تغییرات زیادی در کار شما میدهند و این نویسنده است که باید مراقبت کافی را از ایدههایش داشته باشد.
مترجم: نوید نصرالهی شهری