English

وابستگی صنعت نشر به یارانه‌ها به‌مثابه وابستگی فرد معتاد به مواد مخدر است

آرشیو خبر بازدید: 1258 کد مطلب: 6003  

وابستگی صنعت نشر به یارانه‌ها به‌مثابه وابستگی فرد معتاد به مواد مخدر است

ایبنا
محمود آموزگار، بازبینی در روند تخصیص یارانه صنعت نشر را ضروری دانست و گفت: در حوزه صنعت نشر قطع وابستگی به یارانه‌ها، ریل‌گذاری باید آرام‌آرام به سمت تقویت زیر‌ساخت‌های حوزه نشر سوق داده شود.
۱۴۰۰ شنبه ۱۰ مهر ساعت 17:36

 بسیاری از کارشناسان، وابستگی صنعت نشر به یارانه‌ها را به نوعی اعتیاد تشبیه می‌کنند که گویا رهایی از آن نیازمند تدوین سیاست‌های جدید، شجاعانه و البته منطقی است. درباره یارانه‌های فرهنگی -از‌جمله یارانه نشر- دو رویکرد وجود دارد. برخی معتقدند؛ یارانه‌ها تاثیر بر این حوزه نداشته است؛ به‌طوری که نه بازار را تقویت کرده و نه توجیه اقتصادی دارد. از سوی دیگر برخی همچنان وجود یارانه‌ در این حوزه را ضروری می‌دانند، اما براین باورند که سیاست‌های پرداخت یارانه‌ باید تغییر کند. در نگاه دوم، پرداخت یارانه به‌عنوان یک اصل شناخته می‌شود، اما با تایید آسیب‌های ناشی از روشی‌های متداول تخصیص یارانه، بر تغییر این رویه‌ها و حذف حمایت‌های مستقیم تاکید می‌شود.
 
محمود آموزگار، نائب رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران معتقد است؛ قطع یک‌باره یارانه صنعت نشر در «رویکرد مبارک تحول‌‌گرایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت جدید» آسیب‌زاست. می‌گوید: «وابستگی صنعت نشر به یارانه‌ها به‌مثابه وابستگی فرد معتاد به مواد مخدر است. در جریان درمان فرد معتاد، قطع ناگهانی مواد شاید به مرگ منتهی شود؛ بنابراین درمان، طی فرآیندی خاص و با اقدامات جانبی به نتیجه می‌رسد. در حوزه صنعت نشر نیز برای قطع وابستگی به یارانه‌ها، ریل‌گذاری باید آرام‌آرام به سمت تقویت زیر‌ساخت‌های حوزه نشر جهت داده شود. به‌عنوان مثال؛ افزایش کتابخانه‌های عمومی، افزایش شمارگان کتاب و یا حمایت از کتاب‌فروشی‌ها.»

سال‌هاست درباره آسیب‌ یارانه‌های دولتی به صنعت نشر بحث می‌شود. برخی معتقدند پرداخت یارانه باید متوقف شود؛ چراکه توجیه اقتصادی و کارکرد لازم را ندارد و در توسعه بازار موثر نبوده است. برخی نیز معتقدند؛ مشکل اساسی در بحث یارانه‌های بخش فرهنگ، معطوف به اصل پرداخت یارانه‌ها نیست؛ بلکه در سیاست‌ها و نحوه اجرای سیاست‌ها است. با توجه به رویکرد کلان دولت جدید یعنی «ایجاد تحول»، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید چه سیاستی را در زمینه تخصیص یارانه‌های نشر در پیش بگیرد؟
برای ورود به بحث، توجه به این مقدمه ضروری است. در نظام گذشته تنها دخالت دولت در امور صنعت نشر، سانسور بود و در سایر موارد به ویژه اقتصاد نشر هیچ دخالتی نداشت. بررسی وضعیت صنعت نشر در دهه 40 نشان می‌دهد، با صنعت نشرِ رو‌به توسعه و رشدی مواجه بودیم؛ به‌ویژه اینکه با تاسیس سازمان کتاب‌های جیبی زمینه تولید کتاب در شمارگان بالا -10 هزار نسخه- مهیا شد. بسیاری از آثار که پیش‌تر در قطع‌های مختلف به بازار عرضه شده بودند، در این چرخه نشر با قیمت‌های‌ اندکِ 20، 25 و یا 30 ریال مجدد منتشر شدند. این رویکرد -تولید کتاب‌های جیبی-تحول بسیار زیادی در حوزه کتاب‌خوانی ایجاد کرد؛ چراکه فرصت مطالعه افراد در موقعیت‌های مختلف را به‌ وجود آورد.

بعد از انقلاب، اکثر مسئولان و آن‌هایی که اهل کتاب و نشر بودند، توجه ویژه‌ای به کتاب نشان می‌دادند. به‌عبارت دیگر علاقه و توجه آن‌ها بود که موجب شکل‌گیری نگاه حمایتی به حوزه نشر شد. اصل این نگاه حمایتی نیز، حل مسائل مالی صنعت نشر بود اما تجربه نشان داد، حل کردن مسائل مالی با تزریق پول از بالا حل نخواهد شد؛ بلکه باید زمینه فعالیت حرفه‌ای دست‌اندرکاران این حوزه را فراهم و با برطرف کردن موانع، مسیر حرکت آن‌ها را هموار کرد. این رویکرد موجب رونق اقتصادی خواهد شد. به‌طور طبیعی رونق اقتصادی، ترویج کتاب‌خوانی، افزایش سرانه مطالعه و آثار مثبت دیگری را به همراه دارد. بنابراین فکر می‌کنم یکی از آسیب‌های تزریق یارانه به صنعت نشر، شکل‌گیری خیل عظیم دارندگان پروانه نشر بوده است. شاید از بین نزدیک به 20 هزار پروانه نشر، 5000 دارنده پروانه نشر در سال حداقل یک عنوان کتاب منتشر می‌کنند. به‌عبارت دیگر 15 هزار ناشر، حتی یک عنوان کتاب هم در سال منتشر نمی‌کنند اما در ادوار گذشته، هیچ اقدامی نیز از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ساقط شدن اعتبار این پروانه‌ها انجام نشده است. به نظر می‌رسد اراده‌ای در این زمینه وجود دارد تا ساماندهی را پشت گوش بیندازند.

فکر می‌کنم وجود این تعداد ناشر بسیار مصیبت‌زا است؛ چراکه همه امتیاز‌های پیدا و پنهان پروانه نشر را برای دارندگان آن‌ها ایجاد می‌کند. به‌عنوان مثال؛ اینکه در ملک مسکونی اجازه فعالیت نشر داشته باشند، به‌خصوص اینکه آئین‌نامه اجرایی بندج ماده 92 قانون پنج‌ساله ششم توسعه نیز تدوین و تصویب شده و شهرداری‌ها و دولت شرایط را برای ذی‌نفعان شامل ناشران، کتاب‌فروشان و مطبوعات فراهم کرده‌اند. اگر معیار فقط داشتن پروانه نشر باشد، 20 هزار ناشر می‌توانند از این امکان استفاده کنند. بهره‌مندی از این فرصت برای همه دارندگان پروانه نشر به معنای در مضیقه قرار گرفتن آن عده‌ای است که در حال تولید کتاب هستند؛ چراکه بار مالی بیشتری را به دولت وارد می‌شود و شاید دولت در مقطعی، به‌طور کلی دیگر از صرف منابع به این شکل خسته شود.

بنابر این پیش‌بینی که شاید روزی دولت از پرداخت یارانه دچار فرسودگی شود، فکر می‌کنید چه رویکردی برای ایجاد تحول در صنعت نشر از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موثر است؟ مثلا قطع پرداخت یارانه یا تعریف رویکردی دیگر؟
اعتقاد به تحول و دگرگونی در سیاست‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را باید مبارک بدانیم؛ اما وابستگی صنعت نشر به یارانه‌ها به‌مثابه وابستگی فرد معتاد به مواد مخد است. در جریان درمان فرد معتاد، قطع ناگهانی مواد شاید به مرگ منهتی شود. بنابراین درمان، طی فرآیندی خاص و با اقدامات جانبی به نتیجه می‌رسد. در حوزه صنعت نشر نیز برای قطع وابستگی به یارانه‌ها، ریل‌گذاری باید آرام‌آرام به سمت تقویت زیر‌ساخت‌های حوزه نشر جهتداده شود. به‌عنوان مثال؛ افزایش کتابخانه‌های عمومی، افزایش شمارگان کتاب و یا حمایت از کتاب‌فروشی‌ها. قطعا قطع بودجه‌های فرهنگی، به‌هیچ وجه مد نظر نیست؛ چراکه مجلس شورای اسلامی تشخیص می‌دهد دولت از بودجه عمومی در حوزه فرهنگ، هزینه‌‌هایی را پرداخت کند که اقدام بسیار صحیحی است. وقتی یارانه خرید کتاب از نمایشگاه کتاب که در قالب رابطه دو‌سویه بین خریدار و ناشر هزینه می‌شود، در برگزاری طرح‌های فصلی که منافع همه گروه‌های درگیر تولید کتاب را شامل می‌شود، قاعدتا آثار عمیق‌تری را به جا می‌گذارد. فکر می‌کنم درباره پرداخت یارانه‌ به صنعت نشر باید آرام‌آرام مسیری را طی کنیم که نیاز و وابستگی به یارانه را به حداقل برسانیم تا زمانی که به یارانه بی‌نیاز شویم.
 
آیا پرداخت یارانه اهداف اقتصادی دولت در حوزه نشر را محقق کرده است؟

اگر معیار‌ را فقط پول‌های پرداختی بدانیم، نتیجه‌ای جز این نخواهد داشت که مسئولان دولتی همواره اقدامات خود را با آمارهای کمی توجیه کنند. به‌عنوان مثال چند نفر از نمایشگاه کتاب تهران کتاب خرید‌ه‌اند، یا میزان خرید دانشگاه‌ها که همه خرید‌هایشان را به نمایشگاه موکول می‌کردند، چقدر بوده است؛ درحالی‌که میزان خرید آن‌ها در طول سال از کتاب‌فروشی‌ها حداقلی بود. به‌عبارت دیگر دانشگاه‌ها با یارانه دریافتی از وازرت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به خرید کتاب مبادرت می‌کردند که البته مفسده‌های زیادی هم داشت. این نوع یارانه به مثابه ماده مخدر عمل می‌کند و باید آن‌ را حذف کنیم.


با توجه به اینکه باید به تدریج اعتیاد و وابستگی صنعت نشر به یارانه از بین ببریم فکر می‌کنید، دولت باید برای ایجاد تحول در این صنعت با تمرکز بر کدام نوع از یارانه‌ها (مستقیم، غیر‌مستقیم و مشروط) فرآیند قطع وابستگی را کلید بزند؟
اجرای مفاد قانون بندج ماده 92 قانون پنج‌ساله ششم توسعه را یارانه زیرساختی بسیاربسیار موثر و مهمی می‌دانم. با توجه به اینکه این قانون به دولت و شهرداری‌ها در سراسر کشور، تکلیف می‌کند، شرایطی را برای فعالیت حرفه‌ای و فرهنگی سه گروه ناشران، کتاب‌‌فروشان و مطبوعات در امکان مسکونی فراهم کنند، به این معنا است که در مناطق مختلف کشور به‌ویژه مناطق محروم با سرمایه‌گذاری بسیار بسیار اندکی ـ درمقایسه با خرید و یا اجاره مغازه ـ کتاب‌‌فروشی تاسیس شود.

می‌دانیم داروخانه‌ها اجازه فعالیت در اماکن عمومی را دارند. اگر کتاب‌‌فروشی هم بتواند در طبقه سوم یک ساختمان با کاربری عمومی فعالیت کند، قاعدتا هزینه‌های کمتری را به کتاب‌‌‌فروش تحمیل می‌‌کند به‌ویژه اینکه درآمد کتاب‌فروشی‌ها بسیار اندک است و می‌دانیم کتاب‌‌فروشان با مسائل دیگری نیز مواجه هستند. رفع برخی از این مشکلات به تلاش خودشان برای تجهیز و استفاده از فناوری‌های نوین مربوط می‌شود. در حوزه صنفی نیز باید فرآیند عرضه کتاب درست و صحیح یعنی کتاب‌هایی که در مسیر قانونی تولید شده، براساس قوانین حمایت شوند.
 
شیوه‌‌های پرداخت یارانه به صنعت نشر شامل یارانه خرید کاغذ، تخفیف‌های نمایشگاهی، کمک به برگزاری نمایشگاه‌‌های کتاب، اعطای تسهیلات، بن کتاب، برنامه‌های ترویجی هفته کتاب، توسعه بین‌المللی نشر، کمک به اطلاع‌رسانی و تبلیغات کتاب، اعطای جوایز کتاب، خرید و اهدا کتاب، کمک به انتشار آثار ارزشمند، حمایت از خرید کتاب‌های خارجی و کمک به شبکه توزیع است. به نظر شما، در جریان تحول صنعت نشر در بخش بازبینی پرداخت یارانه، کدام یک در اولویت حذف تدریجی یارانه بگیرند و کدام یک همچنان از یارانه برخوردار باشند؟
بودجه‌ای که از محل یارانه‌های دولتی به موضوع حمایت از ترجمه و انتشار کتاب ایران در بازارهای جهانی‌(گرنت) و تشویق ناشران دیگر کشور‌ها برای ترجمه، انتشار و عرضه کتاب‌های تاریخی، ادبی، هنری و دینی ایران اختصاص پیدا کرد؛ تداوم پیدا کند.

این سیاست در بسیاری کشور‌های جهان اعمال می‌شود؛ به‌عنوان مثال ترکیه از همین طریق توانست تحول قابل توجهی در صنعت نشر خود ایجاد کرد. آثار پدیدآورندگان این کشور در بازار ایران نیز عرضه می‌شود. نوبل اورهان پاموک، نویسنده ترک، نتیجه آشنایی مردم جهان با ادبیات ترکیه در پی اجرای طرح «تدا» است. به نظرم تا دوسال پیش ـ قبل از همه‌گیری کرونا ـ نزدیک به 2000 اثر پدیدآورندگان ترکیه به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه و منتشر شده است؛ هر ساله آثار ترجمه و منتشر شده پدیدآورندگان ترک در کشور‌های دیگر در نمایشگاه کتاب فرانکفورت به نمایش گذاشته می‌شود.

درباره یارانه کاغذ نیز معتقدم باید در سیاست اقتصادی نشر به نقطه تعادلی برسیم؛ به‌عبارت دیگر ناشر از مجموعه درآمد‌هایی که از محل انتشار و فروش آثارش کسب می‌‌کند بتواند، از عهده‌ هزینه‌های خود اعم از خرید کاغذ و سایر ملزومات بربیاید. می‌دانیم یارانه، برای کاهش ناتوانی بخشی از جامعه است. جامعه نشر از ابتدا ناتوان نبوده؛ بنابراین باید شرایطی را فراهم کنیم تا این صنعت، توانمند شود و روی پای خود بایستد و بتواند ملزومات تولید کتاب را خریداری کند.

وقتی بیماری‌های صعب‌العلاج وجود دارد، نمی‌‌توان گفت، دولت برای تهیه دارو‌، یارانه توزیع نشود؛ اما نظام سلامت باید به نقطه‌ای برسد که شرایطی را برای عموم فراهم کند تا توانایی تامین دارو را داشته باشند.


اخبار مرتبط با این خبر


نام :  
پست الکترونیکی :  
نظر شما :