English

سهم آب رفته کودکان ناشنوا از کتاب

آرشیو خبر بازدید: 1017 کد مطلب: 6052  

سهم آب رفته کودکان ناشنوا از کتاب

تسنیم
داستان ناشنوایان در ایران، داستانی است پر آب چشم؛ هم باید با معلولیت و شرایط آن کنار بیایند و هم باید راه خروجی بیابند از محدودیت‌هایی که جامعه برایشان ایجاد کرده است. پای صحبت هرکدامشان که بنشینید، داستان عجیبی دارند از روزهایی که تلاش کردند تا آینده بهتری برای خود بسازند. داستان زندگی معلولان در ایران، داستان امید است و تلاش و تلاش.
۱۴۰۰ شنبه ۲۹ آبان ساعت 18:36

 از جمله محرومیت‌هایی که ناشنوایان با آن مواجهند، نبود منابع و کتاب ویژه این افراد است، بزرگ و کوچک هم ندارد. هرچند تعدادی از ناشران در حوزه انتشار آثار در حوزه معرفی معلولیت‌های مختلف مشغول‌اند، اما به گفته فعالان این حوزه، جای خالی کتاب‌هایی که مناسب این افراد باشد، خالی است؛ خلأیی که نه نویسنده و نه نهادهای مرتبط  هیچ‌یک متوجه آن نبوده‌اند. ناشنوایان به دلایل مختلف، دایره واژگانی محدودتری نسبت به افراد دیگر دارند و همین امر، انتخاب کتاب برای آنها را سخت می‌کند.

 

میثم جوانبخت، رئیس اداره امور کتابخانه ها و کتابخوانی اداره کل کتابخانه های عمومی فارس، از جمله کتابدارانی است که برای تهیه کتاب و آشتی دادن میان کودکان ناشنوا با فضای کتابخانه‌ها دست به کار شده است. راه‌اندازی بخشی ویژه این مخاطبان در کتابخانه شهید بهمن‌بیگی در کنار مناسب‌سازی منابع متعدد و برگزاری دوره‌های مختلف از جمله اقداماتی است که جوانبخت به منظور حضور افراد ناشنوا در کتابخانه در نظر گرفته است. جوانبخت در گفت‌وگویی به مناسبت هفته کتاب از سختی‌ها و شیرینی‌های این راه گفت. مشروح گفت‌وگو با او را می‌توانید در ادامه بخوانید:

 با توجه به اینکه تخصص کار شما در حوزه ارائه خدمات به ناشنوایان است، از تجربه کاری‌تان در این سال‌ها بگویید. فعالیت در این حوزه چه سختی‌ها و جذابیت‌هایی برای شما داشته است؟

آمارهای مطالعه ما - همانطور که به صورت کیفی شاهدش هستیم- پایین است. این موضوع در گروه‌های خاص به ویژه نابینایان، ناشنوایان یا افراد دارای ویژگی خاص، به صورت ویژه تشدید می‌شود. متأسفانه تاکنون نیز آنطور که باید و شاید به این حوزه پرداخته نشده است. یکی از گروه‌هایی که من برای ارائه خدمات کتابخانه‌ای انتخاب کردم، ناشنوایان بود؛ زیرا ناشنوایان تنها قشری بودند که می‌توانند با کمک کتاب مشکل کمبود دایره واژگانی را یا از بین ببرند و یا کمتر کنند. ما زمانی که ترویج فرهنگ کتابخوانی را در بین ناشنوایان شروع کردیم، متوجه شدیم که بچه‌های ناشنوا چون دایره واژگانی محدود و پایینی دارند، نمی‌توانند کتاب‌‌های بچه‌های معمولی را استفاده کنند. مشکل محدودیت دایره واژگانی سبب می‌شود که کودک در فهم بعضی از واژگان و اصطلاحات دچار مشکل شوند و این امر کم‌کم منجر به انزوای آنها از جمع و به حاشیه راندنشان می‌شود.

همانطور که اشاره شد، محدودیت دایره واژگانی سبب می‌شود که کودک ناشنوا با با فرهنگ کتابخوانی بیگانه باشند. اولین اقدام در جهت تشویق این کودکان برای مطالعه، این بود که ما برای این دوستان منابعی را که برای آنها مفید است، مناسب‌سازی کنیم. برای رسیدن به این هدف، گروهی متشکل از معلمان مدارس استثنایی و کتابداران در کشور تشکیل دادیم و از مشاوره‌های آنها بهره بردیم.  این کار شروع شد و در نهایت توانستیم این کتاب‌ها را تهیه کنیم تا رایگان در اختیار این دسته از کودکان قرار گیرد.

از دیگر اقداماتی که در جهت افزایش دایره واژگانی کودکان به کار گرفته شد، برگزاری کلاس‌های املایی تصویری کلمات، جمله‌نویسی و ... با همکاری معلمان مدارس استثنایی بود. در املای تصویری به کودکان می‌گفتیم که مثلاً محیط آشپزخانه خود را نقاشی کنند و نام هریک از وسایل را زیر آن بنویسند. در این روش اولاً اگر کلمه‌ای اشتباه نوشته می‌شد، تصحیح می‌شد و دوم اینکه، مترادفات برخی از کلمات نیز ذکر می‌شد که این امر خود به خود دایره واژگانی کودک را افزایش می‌داد.

دومین امری که در جذب کودکان به مطالعه و استفاده از فضای کتابخانه‌ای مؤثر است، اجرای برنامه‌های متعدد در جهت ایجاد فضای دلنشین برای کودکان است تا امر کتابخوانی از یک حالت خشک و کسالت‌آور خارج شود. ما برای رسیدن به این هدف، برنامه قصه‌گویی به زبان اشاره را برای کودکان ناشنوا اجرا کردیم. در این برنامه، مترجم زبان اشاره یا یکی از والدین بچه‌ها قصه‌ها را به زبان اشاره برای بچه‌ها ترجمه می‌کردند. از سوی دیگر، تلاش داشتیم تا قصه‌گویی به صورت تعاملی برگزار شود؛ به این معنی که بازخورد قصه را از بچه‌ها دریافت می‌کردیم تا ببینیم آنها متوجه موضوع شده‌اند یا خیر.

علاوه بر این، کارهای نقاشی، رنگ‌آمیزی، نمایش فیلم و انیمیشن و ... از دیگر کارهایی بود که برای جلب حضور کودکان ناشنوا به کار گرفته شد. پخش فیلم و انیمیشن نیز با همکاری مترجم زبان اشاره برگزار می‌شد.

ما در قسمت بزرگسالان نیز با مشکلی مشابه مواجه بودیم. معلمان مدارس استثنایی یا مدارس معمولی گاه از سر ترحم به این افراد نمره داده بودند و متأسفانه این رویکرد سبب شده بود که افزایش دایره واژگانی برای این افراد صورت نگیرد.  فرد ناشنوا ‌گاه نمی‌توانست کتاب یک کودک معمولی را دست بگیرد و بخواند. از سوی دیگر، کتاب سنین پایین‌تر را نیز نمی‌توانستیم به او بدهیم؛ چون ممکن بود به غرور و شخصیت این افراد لطمه وارد شود؛ بنابراین ما برای این دسته از افراد نیز برنامه‌هایی مانند مشاعره موضوعی را در نظر گرفتیم. در این روش، یک موضوع را انتخاب می‌کردیم و به کودک می‌گفتیم که مثلاً نام یک میوه را بگو، سپس نفر بعدی باید با حرف پایانی این کلمه، نام جدیدی را می‌گفت.

کلاس آموزش‌ خط تحریر، کلاس‌های هنری مانند معرق، نقاشی و ... همه این برنامه‌ها در ابتدا به منظور جذب بچه‌ها به سمت کتاب و آشتی دادن آنها با مطالعه در این مدت در نظر گرفته شده است. کودکان بعد از مدتی با حضور در کتابخانه متوجه می‌شدند که کتابخانه جای خوبی برای آنها است و به پرورش آنها کمک می‌کند؛ همین امر سبب می‌شد تا مشتری پر و پا قرصی برای کتابخانه باشند و حضور آنها دائمی شود.

 جرقه راه‌اندازی بخشی ویژه مخاطبان ناشنوا چطور در ذهن شما زده شد؟

یکی از موضوعات مورد علاقه من وبگردی است. در این وبگردی‌ها متوجه شدم که در کتابخانه‌های کشور فرانسه دارد این خدمات به ناشنوایان ارائه می‌شود. برای من علامت سؤال بود؛ چون در کشور ما امری به عنوان ارائه خدمات کتابخانه‌ای به ناشنوایان وجود نداشت؛ به طوری که تا چهار سال پیش کسی نمی‌دانست ارائه خدمات کتابخانه‌ای به ناشنوایان یعنی چه؟ و چه کاری باید انجام داد.

این مسئله جرقه‌ای در ذهنم زد و شروع به برگزاری جلساتی با کارشناسان این حوزه کردیم و در نهایت همه این‌ها منجر به این شد که منابع را طراحی و این بخش را برای افراد ناشنوا راه‌اندازی کنیم. خدا را شاکرم که در بین اعضای کتابخانه کسانی را داریم که تصویرگری کتاب را انجام می‌دهند یا به مرحله‌ای رسیده‌اند که خودشان می‌توانند نویسنده باشند. همین نویسنده بودن فرد ناشنوا به دیگر دوستان می‌رساند که می‌توان با فعالیت و کوشش و با خواندن کتاب‌های مختلف، به مرحله‌ای برسید که کتاب بنویسید.

ما کتاب‌هایی را که در این مدت با همکاری جمعی از کارشناسان طراحی و منتشر کردیم، به چند دسته تقسیم کردیم، نخست منابعی که موضوع آن معلولیت و ناشنوایی است. منابعی که مربوط به بیماری‌های گوش و ... می‌شود و دیگری، منابعی مخصوص این دسته از افراد است و مناسب‌سازی شده است. در منابعی که موضوع معلولیت باشد، برخی از ناشران در حال فعالیت هستند. اما در منابع مخصوص این افراد، متأسفانه ناشری که بخواهد در این زمینه کار کند، انگشت‌شمار است و اگر کارهایی صورت گرفته، یک الی دو کتاب تصویری مناسب افراد ناشنوا محدود می‌شود. 

ما توانستیم به عنوان کسی که دغدغه این کار را دارد، این امر را انجام دهیم و تاکنون بیش از 20 منبع را برای این دسته از افراد مناسب‌سازی کردیم. منابع نیز تحت عنوان دو موضوع آشنایی با مفاخر و قصه‌گویی(به وقت قصه) طراحی و منتشر شده‌اند.

متأسفانه بسیاری از نویسندگان به دلیل ناآگاهی از شرایط دوستان، وارد این حوزه نشده‌اند. این موضوع هم برخاسته از دلایل مختلفی است؛ از جمله اینکه والدین برخی از این کودکان، آنها را از دیگران پنهان می‌کنند. از سوی دیگر، متأسفانه آماری که در بهزیستی هست، آمار دقیقی نیست. علاوه بر این، آنقدر مشکلات اقتصادی دوستان ناشنوا زیاد است که مراکز حمایتی بیشترین توجه خود را معطوف به این قضیه می‌کنند و کمتر وارد مقوله‌ای مانند کتاب و کتابخوانی می‌شوند. اگر برای هر 10 کودک معمولی، یک کتاب وجود دارد؛ متأسفانه این محدودیت‌ها در حوزه کودکان ناشنوا بسیار بیشتر است و اصلاً نمی‌شود آمار داد.

یکی از دلایل کمبود منابع برای این کودکان، عدم آگاهی نویسندگان با دنیای این کودکان است. این دوستان متوجه نیستند که دایره واژگانی این کودکان چون قادر به شنیدن نیستند، محدود است و برخی از مطالب این کتاب‌ها چون انتزاعی است و عینی نیست، قابل استفاده برای کودکان ناشنوا نیست.

چند کتابخانه مانند شما فعالیت می‌کند؟

در حوزه ناشنوایان، ما اولین کتابخانه ویژه کودکان در کتابخانه‌های عمومی شهر شیراز را در کتابخانه شهید بهمن‌بیگی راه‌اندازی کردیم. بعد از این اقدام،‌ کم‌کم دارد به این تعداد اضافه می‌شود و در کتابخانه عمومی مرکز هر استان بخشی مخصوص کودکان ناشنوا دارد راه می‌افتد؛ مثلاً کتابخانه مرکزی سمنان، همدان، مشهد، کرمان و ... شروع به کار کرده‌اند. جنبشی در کشور راه افتاده است و همه کتابخانه‌های بزرگ و مرکزی دارند به سمت راه‌اندازی این بخش مجهز می‌شوند.

مسئله دیگر این است که ما در زمینه آموزش به کتابداران برنامه‌ها و کلاس‌های مختلفی گذاشته شده است. مثلاً سال گذشته دوره آموزشی برای 100 نفر راه‌اندازی شد تا دوستان کتابدار با آگاهی و تخصص وارد این کار شوند.

برداشت نادرست جامعه یا انتخاب غلط خانواده‌ها، سبب می‌شود که کودکانی که دارای شرایط ویژه هستند، به نوعی کم‌کم از جامعه طرد شوند. پیوند آنها با کتاب و حضورشان در کتابخانه چقدر منجر به تقویت هوش اجتماعی آنها شده است؟

بسیاری از مردم از نحوه رفتار با این کودکان آشنا نیستند و ترحم را جایگزین رفتارهای دیگر می‌کنند. همین امر سبب می‌شود که به غرور و شخصیت فرد ناشنوا آسیب وارد شود. بعضی از عوامل مانند ناشنوایی دست خود فرد نیست؛ چون خود فرد انتخاب نکرده و در این وضعیت قرار گرفته است، باید ترحم را کنار گذاشت.

در نظر گرفتن یک بخش در کتابخانه برای ناشنوایان این پیام را به آنها می‌دهد که شما برای جامعه ارزشمند هستید. دومین مسئله این است که وقتی این دوستان وارد گروه‌های مربوط به خود می‌شوند، سبب می‌شود که ارتباط آنها تقویت شود و اعتماد به نفسشان بالاتر رود. بالا رفتن اعتماد به نفس فرد ناشنوا خود به خود در تغییر در نوع نگاه جامعه به آنها نیز تغییر ایجاد می‌کند. وارد شدن بچه‌ها به فضای کتابخانه و کلاس‌های هنری سبب شده تا این دسته از افراد استعدادهای خود را به خوبی نشان دهند. یکی از اتفاقاتی که در کتابخانه ما رخ داده این است که یکی از نویسندگان، تصویرگری کتابش را به این دوستان ناشنوا سپردند.

 کمی از تجربیات خود بگویید. از بچه‌هایی که در این مدت به کتابخانه مراجعه می‌کردند، افرادی بوده‌اند که روند زندگی‌شان تحت تأثیر این فضا تغییر کرده باشد؟ 

در یکی از کتابخانه‌ها کودکی ناشنوا دو الی سه ساله بود که با مادرش به کتابخانه آمد. روز اول که به کتابخانه آمد، کاملاً دور از جمع ایستاد و به مادرش چسبیده بود. هفته بعد که بچه آمد، دیدم کامل مادرش را رها کرد و در کنار سایر بچه‌ها نشست. جالب اینکه در هفته سوم، کنار کتابدار ایستاد و ترسش از جمع ریخت. مادر این کودک می‌گفت که او ساعت برنامه را حفظ کرده بود و یک ساعت قبل از برگزاری جلسات قصه‌خوانی، به مادرش فشار می‌آورد که من را به کتابخانه ببر. این‌ها کارهایی است که به آشتی این فرد با کتابخانه کمک می‌کند. وقتی این بازخوردها را می‌بینیم، خوشحالیم که توانسته‌ایم برای این دسته از کودکان کاری کنیم.

و حرف پایانی...

امیدوارم روزی دارای ناشر تخصصی ناشنوایان باشیم. امیدوارم روزی نه تنها در کتابخانه‌ها، بلکه در مراکز و سازمان‌های مختلف مانند دادگاه‌ها، اداره‌های پلیس و ... مترجم زبان اشاره داشته باشیم. یکی از مشکلات ما در این حوزه، مشاوره ازدواج است. فرد ناشنوا چون گاه نمی‌تواند منظور دقیق خود را به مخاطبش برساند؛ به همین دلیل گاه این زوج‌ها دچار مشکلاتی می‌شوند. امیدوارم در این نوع مراکز نیز مترجم زبان اشاره داشته باشیم تا این دوستان بتوانند مشکلات خود را بیان کنند و حقی از آنها ضایع نشود.


اخبار مرتبط با این خبر
ردیفتیترتاریخ
1 سهم آب رفته کودکان ناشنوا از کتاب ۱۴۰۰ شنبه ۲۹ آبان


نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :