در ماههایی که گذشت به مناسبت یک سالگی انتصاب مدیرکل جدید چاپ و نشر، به بررسی عملکرد این اداره کل پرداختیم و به همین منظور با دستاندرکاران صنعت چاپ کشور اعم از مدیران صنفی و نمایندگان تشکلها به گفتگو نشستیم.
خانه از پایبست ویران است !
در ماههایی که گذشت به مناسبت یک سالگی انتصاب مدیرکل جدید چاپ و نشر، به بررسی عملکرد این اداره کل پرداختیم و به همین منظور با دستاندرکاران صنعت چاپ کشور اعم از مدیران صنفی و نمایندگان تشکلها به گفتگو نشستیم.
در نگاهی اجمالی، نظرات ارایه شده حاکی از عدم رضایت از وضعیت فعلی و عملکرد یکسالهی این دفتر بود، اما دلایل عدم رضایت را نیز میتوان به دو دسته تقسیم نمود:
دسته اول معتقد بودند آنچه در این یکسال اخیر از کارنامۀ محمودرضا برازش مشاهده شده، رضایتبخش نیست و آنگونه که انتظار میرفت، این اداره کل نتوانسته بر مشکلات فائق آید و شرایط کماکان نابسامان است.
دسته دوم با اذعان بر وجود مشکلات و ناکارآمدی اداره کل چاپ و نشر، ریشهی این ناکارآمدی را در عدم تخصیص بودجۀ کافی دانسته و نقش مدیریت را در جریان عدم تحقق اهداف و برنامهها کمتر ارزیابی میکردند.
بهر تقدیر آنچه از برآیند گفتگوهای انجام شده میتوان بدست آورد، اتفاقنظر عموم دستاندرکاران صنعت چاپ کشور بر ناکارآمدی اداره کل چاپ و نشر در طول یکسال اخیر است. البته در همین فرصت برای طرح موضوع و انتقال نظرات فعالان حوزهی چاپ و همچنین اطلاع از کم و کیف فعالیتهای این اداره کل، قصد داشتیم گفتگوی صمیمانهای را با مدیرکل محترم چاپ و نشر ترتیب دهیم که علیرغم مکاتبۀ رسمی، تاکنون (پس از گذشت سه ماه) و ارجاع موضوع به روابط عمومی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هنوز هیچ پاسخ قانعکننده و رسمی برای عدم پذیرش این مصاحبه دریافت نکردهایم. اما حسب وظیفهی اطلاعرسانی و رسالت خبری خویش، قصد داریم تا نیم نگاهی به عملکرد اداره کل چاپ و نشر در یکساله ی اخیر بیاندازیم.
ناگفته پیداست که اداره کل چاپ ونشر فعلی و دفتر امور چاپ سابق، حسب ماموریت قانونی؛ وظیفۀ ساماندهی، نظارت و هدایت بر صنعت چاپ کشور را بر عهده دارد. البته چنانچه بپذیریم آئیننامه تاسیس و نظارت بر چاپخانهها و واحدهای وابسته تعریف درستی از بند 16 ماده 2 قانون اهداف و وظایف مجلس شورای اسلامی ارایه نداده و این تعریف پس از گذشت بیست سال قابل استناد حقوقی و قانونی نیست، چرا که براساس تعریف موجود تقریباً هیچ وظیفۀ ستادی بعهدۀ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار داده نشده و صرفاً وظایف اجرایی بسیار جزیی نظیر صدور پروانه تاسیس، جابجایی و نقل و انتقال، بازرسی و رسیدگی به تخلفات است که در حوزه اختیارات اداره کل چاپ و نشر قرار گرفته است. لذا با شرایط موجود سخن گفتن از سازماندهی و هدایت صنعت چاپ ادعایی بیپایه و اساس است که هیچ محمل حقوقی و قانونی نیز ندارد! لااقل مادامیکه این آئیننامه و قبلتر از آن قانون مربوطه اصلاح نشود، سخن گفتن از وظایف حاکمیتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیشتر شعار است تا عمل!
اما در این مجال بد نیست نگاهی به برنامهها و یا بعبارتی اولویتهای اداره کل چاپ و نشر در سال 93 بیاندازیم که اسفندماه سال گذشته ازسوی مدیرکل محترم چاپ و نشر اعلام شد. مرور این اولویتها کمک میکند تا ببینیم چه اندازه این اهداف با واقعیتها تطبیق داشته و کدامیک از آنها جامه عمل پوشیدهاند؟
اینکه تعمد داریم بجای عبارت "برنامه" از واژهی "اولویت" استفاده کنیم به این دلیل است که؛ آنچه تحت عنوان برنامههای دهگانه سال 93 ازسوی مدیرکل محترم چاپ و نشر مطرح گردیده؛ مجموعهای از اهداف، چشمانداز و برنامههاست و شما بهتر میدانید که هر یک از این واژهها بار معنایی و حقوقی خود را دارد و در ادبیات برنامهنویسی تفاوت است بین چشمانداز و برنامه. بهمین دلیل بهتر دیدیم تا از عبارت "اولویت" بجای "برنامه" استفاده کنیم.
مدیرکل محترم دفتر امور چاپ علیرغم اینکه روز چهارشنبه 20 آذر 92 در مصاحبه با خبرگزاری مهر اعلام کرده بود "من برای صنعت چاپ برنامه نمیدهم و پیشنهادهای صنف نقشهی راه ما خواهد بود" در فاصله سه ماه بعد و 21 اسفندماه 92 نه سرفصل را بشرح زیر بعنوان برنامههای اداره کل چاپ و نشر در سال 93 اعلام کرد.
1- تبیین جایگاه صنعت چاپ و اهمیت آن در جهان و ایران.
2- اصلاح ساختار اداره کل چاپ و نشر متناسب با جایگاه صنعت چاپ برای برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و نظارت بر این صنعت گسترده و فراگیر.
3- اصلاح جایگاه و ساختار سازمانی.
4- ایجاد پرتال جامع و کاربردی چاپ، نشر، بستهبندی همراه با اطلاعات صنایع و مشاغل وابسته.
5- ایجاد کارگروههای تخصصی و استفاده از نظر کارشناسان و نمایندگان صنوف برای تبیین مشکلات و ارایه پیشنهادات و بازنگری آئیننامهها، دستورالعملها، ضوابط و قوانین.
6- ارایه پیشنهادات حمایت از آموزش، پژوهش و توسعه منابع انسانی.
7- حمایت از تولیدکنندگان داخلی مواد، قطعات و تجهیزات.
8- حمایت از صادرات محصولات و تجهیزات چاپی.
9- تدوین برنامه و همکاری در بهثمررسیدن طرح نوسازی و ارتقاء کیفی دستگاهها و تجهیزات چاپی.
همانطور که پیشتر گفته شد و از عناوین ذکرشدهی فوق نیز پیداست، این عبارت بیشتر به ثبت آرزوها شبیه است تا برنامه، چشمانداز، هدف و یا هر چیز دیگر ...
چرا که عبارات ذکرشده، اولاً از نظر وزن و ثقل معنا و مفهوم آنچنان نامتوازن، هستند که به سختی میتوان آنها را در یک ظرف و در کنار هم چید.
ثانیاً چانچه بپذیریم، مفاهیم ذکرشده برنامه هستند! باید نسبت به ظرفیت واقعیتپذیری آنها تردید جدی داشت، چرا که بخشی از این موضوعات در حوزۀ اختیارات و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست و بهمین دلیل اگر وزارت ارشاد بخواهد نیز توان اجرایی این خواستهها را ندارد و اساساً ظرف طرح این موضوعات، در حیطه ی وظایف مجلس شورای اسلامی و یا عالیترین حوزۀ تصمیمگیری قوه مجریه، یعنی هیات دولت است. حال تصور کنید اداره کلی که از اصلاح یک موضوع پیشپاافتادۀ درونبخشی مانند بازگرداندن روز صنعت چاپ به تقویم رسمی کشور ناتوان است ، چگونه ظرفیت طرح موضوعات مهمی همچون موارد مذکور را در هیات دولت خواهد داشت؟
در یک ارزیابی سطحی نیز میشد فهمید که مسایل مطرحشده درقالب برنامه ی سالانه، امکان تحقق نخواهند داشت و در زمان طرح موضوع نیز مورد بحث کارشناسان قرار گرفته و عدم قابلیت تحقق هر یک از بندهای نه گانه مفصلاً تشریح شد، اما اکنون با گذشت یکسال از طرح اولیه این موضوعات، واقعیت نظرات کارشناسی، بیشتر و بیشتر نمایان شده است.
اما آنچه تاکنون از شاخص ترین فعالیتهای یکسالهی دفتر امور چاپ در رسانهها منعکس شد میتوان به راهاندازی ده کتابخانه تخصصی چاپ و نشر در استانها ، راهاندازی نمایشگاه محصولات چاپی کشور در محل دفتر امور چاپ وهمچنین معرفی تعدادی از چاپخانه داران به بانک برای دریافت تسهیلات اشاره نمود. البته چنانچه واگذاری امور اجرایی به اداره کل ارشاد استان تهران را هم بعنوان عملکرد بپذیریم، فاصلهی آنچه در اسفندماه سال 92 بعنوان برنامههای سال آتی ذکر شده بود با آنچه در این 9 ماهه تحقق یافت، نمایان خواهد شد. اگر عدم تداوم جلسات کارشناسی و کارگروههای تخصصی، عدم برگزاری کامل جشنواره صنعت چاپ در کشور (مسابقات ورزشی- جشن کارگران تهران و ...) عدم پیگیری راهاندازی شهرکهای چاپ کشور، بینتیجه ماندن نتایج سفر هیات اعزامی به افغانستان و انفکاک مرکز علمی کاربردی چاپ از حوزۀ اختیارات اداره کل چاپ و نشر را نیز جزء کارنامۀ سال گذشتهی این اداره کل بدانیم، با کمال تاسف باید بگوییم که اداره کل چاپ و نشر، تاکنون عملکرد موفقی را از خود بجای نگذاشته است.
شاید اینگونه تصور و یا وانمود شود که نبود بودجه و عدم تخصیص آن یکی از دلایل اصلی تحقق نیافتن برنامههای اداره کل چاپ و نشر است. اما ازسوی دیگر باید توجه داشت که بسیاری از موضوعات مطرح شده در اولویتهای نه گانهی اداره کل چاپ و نشر از جنس ستادی است و اساساً نیازمند بودجۀ ویژهای نیست. آیا برگزاری جلسه با اتحادیهها و تشریک مساعی با آنان به بودجه نیاز دارد؟ آیا پیگیری مصوبات، تشکیل جلسه با سایر سازمانهای همطراز، اصلاح آئیننامهها و ... نیازمند بودجه است؟ آیا اصلاح ساختار اداره کل چاپ ونشر بودجه می خواهد؟ آیا ارایه پیشنهادات حمایت از آموزش، پژوهش و توسعه منابع انسانی معطل بودجه است ؟ بنظر می رسد نبود بودجه (همچون تحریم های بین المللی ) به بهانه ای تبدیل شده برای توجیه کم کاری های مدیران.
البته در طول یکسال اخیر قولهایی مبنی بر تخصیص پنج درصد از عوارض واردات محصولات چاپی به صنعت چاپ داده شد که معلوم نیست به چه سرانجامی رسید و انشاا... در فرصت مقتضی مفصلاً به این موضوع خواهیم پرداخت، اما آنچه بدیهی و انکارناپذیر است، شکاف عمیق بین خواستهها، انتظارات و ایدهآل های صنعت چاپ کشور با ظرفیتها، ماموریتها و وظایف قانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. شکافی که جز با واقعبینی و تدبیر منطقی پر نخواهد شد.
واقعیت اینست که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نه بلحاظ وظایف قانونی، نه از جهت بنیهی کارشناسی و نه از حیث توان مالی و اعتباری ظرفیت تکفل این صنعت را ندارد و مادامیکه این واقعیت ازسوی مسئولین و تصمیمگیران کشور پذیرفته نشود، ارایهی هزاران برنامه، چشمانداز و هدف جذاب، چشمگیر و رویایی، دردی از این صنعت را دوا نمیکند.
مگر نه اینست که در گذشتهی نه چندان دور و در دورۀ مدیریت پیشین دفتر امور چاپ، تفاهمنامهای فیمابین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت صنعت، معدن و تجارت امضا شد.مگر نه اینکه سند توسعهی صنعت چاپ (با همهی ایرادها و نواقص) توسط وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رونمایی شد.
همانطور که در موعد تنظیم و رونمایی از این سند نیز گفته شد، ایرادهای جدی بر اینگونه سندها، برنامهها و تفاهمنامهها وارد است و مادامیکه اساس ماجرا؛ یعنی اصلاح ساختاری نظام صنعت چاپ کشور رخ ندهد، هیچیک از این برنامهها جامۀ عمل نخواهند پوشید و همه و همه مصداق این بیت است که:
"خانه از پایبست ویران است / خواجه در فکر نقش ایوانست"