English

بازار نشر باید دست به خلاقیت بزند و راه را برای تولید «پدیده‌ها» هموار کند

آرشیو خبر بازدید: 1548 کد مطلب: 5799  

بازار نشر باید دست به خلاقیت بزند و راه را برای تولید «پدیده‌ها» هموار کند

روزنامه کیهان
در هنگامه‌ای که بشر بیش از هر زمان دیگر به علم و دانش خود می‌بالد، ناگهان ویروسی از راه می‌رسد؛ ویروس به شدت هوشمند که هر روز با جهشی تازه علم و دانش بشر امروزی را به سخره می‌گیرد.
۱۳۹۹ سه شنبه ۱۸ آذر ساعت 14:16

 در هنگامه‌ای که بشر بیش از هر زمان دیگر به علم و دانش خود می‌بالد، ناگهان ویروسی از راه می‌رسد؛ ویروس به شدت هوشمند که هر روز با جهشی تازه علم و دانش بشر امروزی را به سخره می‌گیرد.


آدم‌ها دیگر از در کنار هم بودن لذت نمی‌برند؛ چرا که نفس‌ها مسموم شده است و می‌تواند جان عزیزان را به خطر بیندازد. هر آنچه تا دیروز مایه امن و امان بود، مانند دورهمی‌ها، امروز به آرزویی بیش نمی‌ماند!

شیوع جهانگیر ویروس کرونا بسیاری از کسب و کار‌ها را تحت تاثیر قرار‌داده است و کتاب و بازار نشر هم در این میان مستثنی نمانده‌اند.

در خبر‌ها آمده است: فلان انتشارات با ۶۰ تا ۷۰ سال سابقه فعالیت تعطیل شده است!

باورش سخت بود. به خیابان انقلاب مقابل دانشگاه تهران می‌روم که نه تنها این انتشارات، بلکه چندین کتابفروشی نام‌آشنای دیگر هم تعطیل شده‌اند و یا در آستانه تعطیلی و ورشکستگی قرار دارند.

بغضی گلویم را می‌فشارد، نگاهم به آن طرف خیابان می‌افتد. سردر دانشگاه تهران و دیوار‌های پشت دانشکده هنر‌های زیبا. خیالم به پرواز درمی‌آید. سال‌های دانشجویی بن کتاب جایزه می‌گرفتیم، همراه با فهرستی بلندبالا از کتاب‌های ارزشمند که می‌توانستیم همه آن‌ها را با همین بن از کتابفروشی‌های مقابل دانشگاه تهیه کنیم، ولی الان سال‌هاست که از بن کتاب هم خبری نیست!

استادی داشتیم که در اولین جلسه کلاس فهرستی از ۴۰-۵۰ عنوان کتاب را روی تخته می‌نوشت و می‌گفت که همه آن‌ها را باید در طول ترم بخوانیم و جواب سؤال‌های امتحان را براساس تحلیل‌های کتاب بنویسیم و اگر عین گفته‌های استاد می‌نوشتیم هیچ نمره‌ای نمی‌داد.

در پاسخ به این سؤال ما که «این همه کتاب را از کجا تهیه کنیم و چگونه بخوانیم؟» می‌گفت: «من فقط راه را نشان می‌دهم، چگونه به مقصد رسیدن با خودتان است.» یکی از شرط‌های حضور در کلاس این استاد در ترم بعد این بود که کسی نباید نمره زیر الف بگیرد. آن روز‌ها نمره‌ها براساس الف، ب و ج محاسبه می‌شد و نمره الف از ۱۷-۲۰ بود.

یادش بخیر! تمام آن کتاب‌ها و بیشتر از آن‌ها را با همکلاسی‌هایم شریکی تهیه می‌کردیم و به هم امانت می‌دادیم. افسوس! با بسته شدن آن انتشارات قدیمی و دیگر انتشارات فعال مانند آن، چراغ خاطره آن سال‌ها هم بسته شد.

گزارش پیش رو را به مشکلات نشر و کتاب و تقارن آن با گسترش ویروس منحوس کرونا که باعث تعطیلی بخش‌هایی از بازار کتاب شده است اختصاص داده‌ایم، همراه ما باشید.


کتابفروشی‌های با سابقه در مسیر طوفان


طی سال‌های اخیر تعدادی از کتابفروشی‌های صاحب نام در گوشه و کنار شهر تعطیل شده‌اند و تغییر کاربری داده‌اند، اما این بار تعطیلی دامنگیر کتابفروشی‌های مهم مقابل دانشگاه تهران نیز شده است.

از میان کتابفروشی‌های سوت و کور یکی را انتخاب می‌کنم و داخل می‌شوم. آقای فروشنده متوجه حضور من نمی‌شود و یا شاید هم به روی خودش نمی‌آورد، چرا که این روز‌ها کسی نمی‌آید و اگر هم می‌آید، کتابی نمی‌خرد. می‌پرسم: «دخل و خرجتان چطور است؟» با نگاهی سنگین پاسخ می‌دهد: «همین است که می‌بینید!» و به فروشگاه خالی از مراجعه اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «دخل و خرج و تأمین هزینه‌های معیشت مسئله اساسی است، چرا که زندگی ما از این طریق می‌گذرد.»

رضا سیدزاده در ادامه با بغضی که از صدایش پیداست می‌گوید: «فراتر از آن مسئله فرهنگ است. با بسته شدن هر کتابفروشی شاخه‌ای از این درخت تناور قطع می‌شود.»

این فعال فرهنگی کهنه‌کار در ادامه سخنانش می‌گوید: «همکاران ما جزو اقشار کم سواد و یا بی‌سواد جامعه نیستند که از سر ناچاری این شغل را انتخاب کرده باشند، کتابفروشی از نسلی به نسل دیگر و از پدر به پسر می‌رسد. ما کار دیگری جز کتابفروشی بلد نیستیم. تازه اگر هم بلد باشیم در آن کار دوام نمی‌آوریم. مراجعه کنندگان به ما جزو فرهیختگان جامعه هستند. مایه افتخار و مباهات ما است که رسالت خدمت‌رسانی به این عزیزان را داریم. من و امثال من عاشق این کار هستیم و اگر یک بار دیگر متولد شویم، باز هم این کار را انتخاب می‌کنیم.»

این دل سوخته عرصه فرهنگ صحبت‌هایش را این گونه پایان می‌دهد: «در نظر بگیرید کتابفروشی‌های مهم مقابل دانشگاه تهران که عمری به قدمت این دانشگاه دارند، یکی پس از دیگری بسته شوند و به جایشان رستوران، سوپرمارکت، کافی شاپ و... سبز شود، چه بلایی ممکن است بر سر فرهنگ بیاید؟! فرهنگ این کشور کهن سال، توفان‌های فراوانی را پشت سر گذاشته است.

حتی در دوران جنگ تحمیلی که وضعیت اقتصادی فراز و نشیب فراوان داشت و سرو قامتان این آب و خاک، برای دفاع از میهن اسلامی به جبهه می‌رفتند و شهید می‌شدند، در آن شرایط نه تنها کتابفروشی‌ها آسیب ندیدند، بلکه روز به روز بر تعدادشان در گوشه و کنار کشور اضافه شد.»

مهدی صفاری یک کتابفروش جوان با گله‌مندی به گزارشگر کیهان می‌گوید: «هر روز قیمت‌ها سرسام‌آور افزایش می‌یابد و به همان نسبت قدرت خرید مردم به شدت کاهش پیدا می‌کند.


قیمت‌های متغیر کتاب


«صبح کتابی را فروختم ۵۰ هزار تومان، بعدازظهر همان روز، قیمت پشت جلد چاپ جدید همان کتاب ۱۵۰ هزار تومان درج شده بود!» این‌ها سخنان جوان فروشنده‌ای است که دلش می‌خواهد هیچ‌کس از مغازه‌اش دست خالی بیرون نرود و یا آرزو دارد که کاش آن‌قدر درآمد داشت که اگرکسی وسع خرید کتابی را نداشت، بابت آن پولی را دریافت نمی‌کرد.

این جوان کتابفروش در ادامه می‌گوید: «مردم خوب ما، دوست دارند در این آشفته بازار کمک حال ما باشند، اما متاسفانه وسع مالی‌شان اجازه نمی‌دهد. اگر غیر از این باشد، چرا اصلا وقتشان را تلف می‌کنند، به مغازه‌ها می‌آیند و کتاب‌ها را ورق می‌زنند؟ هر کس پایش را به کتابفروشی می‌گذارد، مطمئن باشید برای خرید کتابی آمده است. بیشتر اوقات به جای اینکه برای خودم متاسف باشم که چرا امروز فروشی نداشتم، از این ناراحت می‌شوم که چرا مراجعه‌کنندگانم نتوانستند کتاب بخرند و با دست خالی مغازه‌ام را ترک کردند؟!»

این کتابفروش با تألم می‌گوید: «کسی به فکر معیشت ما نیست، بسیاری از همکارانم بیکار شده اند. ناشران، کتابِ تازه چاپ نمی‌کنند، چرا که امیدی به آینده شغلی خود ندارند. نویسنده‌ها دیگر کمتر می‌نویسند. بازار نشر امیدش را از دست داده است. بعضی از ناشران گناه را به گردن مردم می‌اندازند که چرا کتاب نمی‌خوانند و اینکه فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را جایگزین خواندن کتاب کرده‌اند و...

مردم مگر چه کسانی هستند؟ آدم‌هایی که همیشه نگران اقتصاد، معیشت و فرهنگ خویش‌اند. بالاشهری‌ها و لاکچری نشین‌ها که گذرشان به این طرف‌ها نمی‌افتد که از حال و روز ما با خبر باشند.»


حال و هوای نامساعد بازار نشر


شیوع ویروس کرونا از آغاز سال ۲۰۲۰ میلادی مطابق با زمستان ۱۳۹۸ موجب لغو و به تعویق افتادن بسیاری از برنامه‌های فرهنگی شد. از سوی دیگر با توجه به محدودیت‌هایی که سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده بود، برگزاری هرگونه نمایشگاه از جمله نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران امکان‌پذیر نبود؛ لذا برگزاری سی و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران پس از چندین بار تعویق تاریخ برگزاری لغو شد که پیامد آن بازنگشتن سرمایه و بدهی ناشران بود که خسارات جبران‌ناپذیری را متوجه آنان کرد. نمایشگاه کتاب چنانچه از نامش بر می‌آید باید جایی باشد برای «نمایش» کتاب و ایجاد رقابت میان ناشران برای عرضه آثار بهتر در همه زمینه‌های شکل‌گیری کتاب از جمله محتوا، چاپ، صفحه‌آرایی، صفحه‌بندی، طراحی روی جلد و... همچنین محلی برای تضارب آرا میان پدیدآورندگان و خوانندگان در کشورمان نمایشگاه به جای «نمایش» کتاب، بازار کتاب شده است، یعنی تولیدکننده و مصرف کننده هر کدام در پی تخفیف ۲۰ تا ۵۰ درصدی و تولیدکننده فروش انبوه...

بر این اساس ناشران و پدیدآورندگان کتاب در پایان هر سال تمام سرمایه و دارایی خود را صرف چاپ کتاب می‌کنند و علاوه‌بر آن برای برطرف کردن نیاز‌های زمان نمایشگاه با گرفتن وام‌های کلان دست به تولید بیشتر می‌زنند، ناشران انتظار دارند ثمره تلاش شبانه‌روزی خود و همکارانشان در بهار کتاب یعنی فصل برگزاری نمایشگاه کتاب در اردیبهشت به بار بنشیند که امسال با برگزار نشدن سی و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بهارشان خزان شد و این در حالی بود که بیش از ۲۰۰۰ ناشر برای شرکت در نمایشگاه کتاب خود را آماده کرده بودند.

کارشناسان فرهنگی معتقدند برپا نشدن نمایشگاه کتاب تهران در کنار بحران‌هایی همچون گرانی و کمبود کاغذ این صنعت را در وضعیت مبهمی قرار‌داده است و اگر تمهیداتی‌اندیشیده نشود، فرجامی بد برای نشر رقم خواهد خورد.


تاریخچه نمایشگاه کتاب تهران


نخستین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در فاصله روز‌های ۱۸ تا ۲۶ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۶ در زمانی که هنوز جنگ تحمیلی به پایان نرسیده بود در تهران برگزار شد.

از آن به بعد نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران به صورت مرتب هرساله تا سال ۱۳۹۸ برگزار شده است (به جز سال ۱۳۶۷) و علاوه‌بر آن برگزاری ده‌ها نمایشگاه کتاب استانی و... فرصتی بود تا ناشران کتاب‌های خود را در سطح گسترده‌تری عرضه کنند.

وحید فرخی یک ناشر صراحتا می‌گوید: «ناشران با وجود تقبل هزینه مضاعف برای چاپ کتاب، نه‌تن‌ها سرمایه شان برنگشته است، بلکه بازپرداخت وام دریافتی، هزینه نگهداری کتاب‌ها در انبار، بیکار شدن و از دست رفتن شغل بسیاری از همکاران و یاران دیرینه‌شان رنج مضاعفی شده که حاصل آن روز‌های سختی است که اکنون بی‌امید پشت سر می‌گذارند. آیا قدم‌های مصممی آن‌ها را یاری خواهد کرد؟»


در انتظار بهار کتاب


کتاب‌فروشان و ناشران برای سراپا ماندن و ادامه حیات و رونق بازار نشر علاوه‌بر حمایت بی‌دریغ مسئولان، خیرین، عاشقان فرهنگ و ادبیات و... مهم‌تر از همه به خواننده خوب و همیشگی نیاز دارند.

سهیل فیروزی یک کتاب‌فروش در این باره توضیح می‌دهد: «اگر خواننده‌ای نباشد، معجزه‌ای اتفاق نمی‌افتد. کتاب کالای مصرفی نیست که از هر بقالی سر راه بخریم، مصرف کنیم و تمام شود. کتاب کالای فرهنگی است و روح دارد، همان روحی که فروشنده را پاگیر می‌کند. کتاب خاطره‌ساز است، میان پدیدآورندگان و خریدار.

رابطه کتابفروش و خواننده رابطه دلی است و کتاب جایی میان دل، روح و روان کتابفروش و خواننده کتاب دارد. برای همین اگر کتابی در حد «پدیده» ظاهر شود، خوانندگان بسیاری را جذب می‌کند و نسخه‌هایش کمیاب می‌شوند.»

این کتاب‌فروش در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «نمایشنامه‌نویسان و فیلمسازان آن را به روی صحنه تئاتر می‌برند و بر پرده نقره‌ای سینما نمایش می‌دهند. نمایشنامه‌نویسان رادیویی آن را برای رادیو تنظیم می‌کنند. خوانندگان حرفه‌ای فایل صوتی آن را منتشر می‌کنند و به صورت دیجیتالی در شبکه‌های اجتماعی عرضه می‌شود و ده‌ها بار به زبان‌های دیگر ترجمه می‌شود و... «پدیده‌ها» می‌توانند در هر زمینه‌ای باشند، حتی کتاب‌های مردم پسند. «پدیده‌ها» همان کتاب‌هایی هستند که از خواندن‌شان هیچ وقت سیر نمی‌شویم. بار‌ها بار‌ها مرور می‌شوند و هر بار منتظر حادثه تازه‌ای در پایان کتاب هستیم. در طول این سال‌ها که صاحب نظران از پایین بودن سرانه مطالعه شکایت دارند، چندین مورد از این پدیده‌ها وارد بازار نشر شده‌اند. «پدیده‌ها» نیاز به تبلیغ ندارند؛ خودشان تا اوج می‌روند. خواننده هوشمند انتظار تولد «پدیده‌ها» را دارد که جایشان در بازار نشر خالی است. بازار نشر باید دست به خلاقیت بزند و راه را برای تولید «پدیده‌ها» هموار کند.»

اخبار مرتبط با این خبر


نام :  
پست الکترونیکی :  
نظر شما :